۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبه

شاهزادگان پارسی؛ بی‌ربط ترين نام

هم اکنون تيم ملي فوتبال ايران در قطر به سر مي برد و هر بازي اين تيم ميليون ها نفر هموطن را پاي گيرنده هاي تلويزيون مي نشاند تا اتحاد ملي يک کشور را در قالب يک تيم ببينيم و براي هر برد آن شاد باشيم و پايکوبي کنيم و براي شکست هاي آن زانوي غم بغل گيريم .

همان گونه که از اسم آن مشهود است تيم ملي ايران از بازيکنان يک کشور تشکيل شده است و از ميرزاپور لر تا پژمان نوري گيلک و از انصاري فرد آذري تا مبعلي خوزستان و از اصفهان تا تهران ، بازيکنان يک اسم واحد به نام ايران را يدک مي کشند . اما در اين بين ندانم کاري هاي تعدادي سردر برف فرو برده که فقط دنبال اسم هاي دهان پرکن هستند چنان ريشه به تيشه ملي گرايي ايراني مي زنند که زمان ثابت خواهد کرد که چه مي گويم .

اگر ما هنوز ميل داريم شاه و شاهزاده را در القاب خود استفاده کنيم پس جمهوري اسلامي براي چيست ؟ و بعد اين که پارس چه کاربردي در زمان فعلي ما دارد که اصرار فراوان بر پارس بودن داريم؟ اين دو کلمه که شاهزادگان پارسي را تشکيل مي دهند و شعار تيم ملي هم بر آن قرار گرفته است ظاهرا اسم بسيار زيبا و احساس برانگيزي است اما در وراي آن مسايل سياسي و اجتماعي نهفته است که باعث مي شود حلاوت اين شيريني بر مذاق تلخ شود.

ايران تشکيل شده از قوميت هاي گوناگون است و هر گوشه اين سرزمين موزه اي زنده است از سنت ها ، رسوم ، زبان ها ، پوشش ها و ... که در کنار هم سرزميني را بنام ايران تشکيل مي دهد. آنچه همه ايرانيان را به هم وصل مي کند مليت و اسلاميت آن هاست ولاغير . در اين بين فرصت طلباني هستند که براي بهره برداري هاي پشت پرده بر طبل ناسازگاري مي زنند و در کنار آن بي توجهي به اصولي از قانون اساسي کشور موجب پررنگ تر شدن اين قوميت گرايي ها مي شود .

اما مخاطب ما در اين نوشته سازندگان شعار شاهزادگان پارسي است که بر اساس چه منطقي اين شعار را انتخاب کرده اند ؟ آيا يک آذري،‌ يک عرب ،‌يا بلوچ و ... تعلق خاطري با اين اسم دهان پرکن خواهند داشت ؟ آيا انتظار خواهيد داشت که وقتي بر طبل قوميت گرايي از سوي مسئولان زده مي شود ،‌ قوم هاي داخل ايران احساسي به تيم ملي خود نشان دهند؟

مردم ما در بحث تيم هاي ملي فارغ از همه سياست زدگي هاي رايج ، تيم ملي را تشويق مي کنند و با آن شادند و غمگين اما در اين بين عده اي کوته نظر هستند که بر اساس ناآگاهي از فضاي اجتماعي فرهنگي ايران اقدام به توليد فکرهايي مي کنند که غير از باررواني منفي، دستاوردي ندارد و موجب بروز شکاف مي شود.

اگر مي خواهيم به کشورهاي حاشيه خليج فارس فخر بفروشيم که بايد گفت آن ها با پارس غريبه ا ند چرا که به لحاظ ساختار نوشتاري اصلا پارس را نمي فهمند مگر بنويسيم فارس اما همين کلمه نيز ساختار شکل يافته ايران را نشان نمي دهد بلکه اشاره خاصي به قومي درايران دارد که تاکيد بر استفاده از اين کلمه همه اقوام ديگر را حذف مي کند . اگر به جاي پارس ، از کلمه ايراني استفاده مي شد مي توانست نمادي بر هويت کلي تمام قوم هاي ايران باشد و عاملي بر اتحاد اما اگر از واقعيت فرار نکنيم در بين جامعه باسواد قوميت هاي ما شاهد زمزمه هايي بر اين که چرا مسئولان سهوا و عمدا بر تحريک قوميت ها اصرار دارند ؟

من ترک هستم بر آذري بودن خود افتخار مي کنم اما ايراني نيز هستم و دينم اسلام ، او عرب است و ايراني و آن يکي ... همه ايراني هستيم نه شاهزاده پارسي!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر