۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

اصغر شرفي :خاک برسر فوتبالي که درآن برسر"هوار" دعواست

اصغر شرفي گفت: روزگاري تيم هاي عربي مي گفتند مگر ممکن است ما ايران را شکست دهيم؟ اين نکته را در کنار ماجراهاي اين روزهاي فوتبالمان بگذاريد تا بدانيد مراسم تشييع وتدفين آن را برگزار کرده ايم و بوي حلواي‌مان تمام منطقه را پرکرده، اما خودمان جشن گرفته ايم وفکر مي کنيم تازه به دنيا آمده ايم و جشن تولدمان است!

مربي اسبق تيم ملي فوتبال ايران ادامه داد: استقلال و پرسپوليس به عنوان دوقطب فوتبال آسيا کارشان به جايي رسيده که برسر حوار ملامحمد دعوا مي کنند و هرکس مي گويد او متعلق به تيم ماست. خاک بر سر اين فوتبال. مخاطبم مسئولين اين دوتيم نيستند. بحثم بر سر فوتبالي است که در سطح پايه ها سازندگي را از ياد برده و کارش به جايي رسيده که يک بازيکن عراقي برايش گربه را هفتاد جور به رقص در مي آورد و عجبا که خودمان هم برايش دست مي زنيم و ساز و دهل مي نوازيم. انگار فرق عزا و عروسي را هم از ياد برده ايم.

وي ادامه داد: اين روزهاي عزاي فوتبالمان است وابرقدرت هاي‌مان 4 تا 4 تا مي خورند اما نه کک کسي مي گزد ونه کک کسي را مي گزد. مربي استقلال مي گويد پنالتي کمر ما را شکست و مربي پرسپوليس خداحافظي مي کند. تحليل فني هم بي تحليل فني. مربي صبا مي گويد، شهرستاني ها پررو شده اند و سرخابي ها را مي برند، من مي گويم سرخابي‌ها ذليل شده اند. باور کنيد تيم ملي برره هم از پس پرسپوليس برمي‌آمد. نه مي خواهم برد صبا را کمرنگ کنم و نه به پرسپوليس و هوادارانش توهين کنم. تيمي که حريفانش 10 نفره هم بازيکنانش را خرس وسط مي کند قرار است در آسيا نماينده ما باشد؟ 5 بازي، 5 باخت و15 گل خورده؟ دقيقه 99 سپهر حيدري گل زد من فکر کردم تصوير مربوط به بازي پاياني ليگ هفتم را نشان مي دهند که پرسپوليس با گل او قهرمان شد. جوري خوشحالي مي کرد که گفتم لابد بازي را برده اند ومن خواب مي بينم. بعد به قطبي گير مي دهيم که با برد مقابل سنگاپور بالا وپايين پريده.او لااقل برده بود اينها چه کرده اند؟

سرمربي ايرانجوان بوشهر افزود: يک بار بازي صبا وپرسپوليس را نگاه کنيد. حتي يک بازيکن محض رضاي خدا وظيفه اش را براي يک دقيقه درست انجام نمي دهد. همين ها مي خواهند بروند دل شير را ترجمه کنند و بشوند آقاي آسيا؟ به نظر شما مشکل اين تيم علي دايي است؟ دايي يک اسطوره است اما بلد نيست شان ومرتبه خودش را حفظ کند. يک بار بليتش را در تيم ملي سوزاند و بارديگر در پرسپوليس. حالا هم مي گويد مي روم و کاري به قبول يا رد استعفايم ندارم اما نرفته برمي گردد. اين براي دايي خوب نيست. از اين بعد مي خواهد چه کار کند؟ مگر او يک شبه علي دايي شده؟ من بازي با کلمات را بلد نيستم و راحت حرفم را مي زنم. دايي راهم به عنوان شناسنامه بين المللي فوتبال مملکتم دوست دارم اما او با خودش جنگ دارد و هيچ کس به اندازه او به دايي ضربه نزده.

مربي تيم ملي در جام جهاني 1978تصريح کرد: تيم ملي نوجوانان را داده اند دست يک مجري

تلويزيوني. شان آدم ها قابل احترام است اما آيا شان پرچم يک مملکت مهم نيست واحترام

ندارد؟ اگر من اصغر شرفي بروم بشوم مجري يک برنامه تلويزيوني عالم وآدم به من نمي خندند؟ تخصص پس چه مي شود؟

او خاطر نشان کرد: فردوسي پور برسر انتقال نفت تهران به اراک يک کلمه مي گويد جوري با او صحبت مي کنند که من تصور کردم او سلمان رشدي است. من فردا چگونه ايرانجوان را براي صعود ترغيب کنم؟ از کجا معلوم نگويند بوشهر يک تيم دارد کافي است؟ اگر کسي حرف فوتبالي مي زند بگذاريد حرفش را بزند. چهار تا آدم فوتبالي هم پيدا مي شوند که درست يا غلط بودن آن را مشخص کنند.

شرفي به ايسنا گفت: اينجا مغلوب ها لباس فاتحان را برتن مي کنند و طوري حرف مي زنند که انگار طلبکارند. تيم اميد مي بازد مي گويند مربي مقصر نيست. خب لابد فدراسيون مقصر است. شما لطف کنيد مقصر را برکنار کنيد. پيرواني سرمربي مي گويد، منتقدان را نفرين کردم. خب دستت درد نکند. با نفرين تو فردا طاعون مي آيد وهمه را از بين مي برد و يک قبرستان مي سازند و اسمش را مي گذارند قبرستان مرده هاي ناشي از نفرين فلاني. شما که نفس حق داشتي دعا مي کردي تيم‌مان در بازي‌هاي آسيايي گوانگجو به يک جايي مي رسيد نه اينکه حالا کار به جايي برسد که براي ماندن و نماندنت هزارجور جلسه بگذارند تا گفتي (اس) وهنوز کلمه استعفا از دهانت خارج نشده وشايد مي خواستي از استقلال راي و اختيار تام حرف بزني فدراسيون بگويد بله استعفا؟ قبول است!

مربي اسبق تيم ملي اضافه کرد: آن قدر فرهنگ حرفه اي در فوتبال‌مان روبه زوال نهاده که بعيد مي دانم غالب مربيان ومديران ما بلد باشند استعفا نامه بنويسند يا دوخط از مردم بابت ناکامي ها عذر خواهي کنند اما تو به آنها بگو فلاني، فلان جا، فلان ساعت يک کلمه عليه ات حرف زده، يک بيانيه بلند بالا مي نويسند وچنان کلمات را در کنار هم مي چينند که گمان مي کني که داستايوفسکي شاگردشان بوده. شما چه توقعي از اين فوتبال داريد؟

اين پيشکسوت فوتبال تصريح کرد: فوتبال بازي شکم سيرها نيست. اگر قبلا درآسيا آقايي مي کرديم به خاطر آنهايي بود که پابرهنه روي آسفالت داغ ودر زمين هاي خاکي بازي مي کردند. بازيکني که ماشين 300ميليوني سوار مي شود انگيزه ندارد. ما نبايد خودمان را گول بزنيم. يک بناي غلط به نام فوتبال حرفه اي ساخته ايم حالا مي بينيم اشتباه بوده وبايد شهامت پذيرش اشتباه و رفع آن را داشته باشيم. اگر همين جور خشت روي خشت بچينيم و اين شالوده غلط را ادامه دهيم روي سرمان خراب مي شود وهمه ما زير آوارش جان مي دهيم. اگر به من باشد 2سال اين فوتبال را در سطح بزرگسالان تعطيل مي کنم و فقط در رده هاي پايه کار مي کنم تا اين بناي خراب از نو ساخته شود و بساط پول هاي بيهوده جمع شود.

شرفي در پايان گفت: اوضاع اين روزهاي فوتبال ايران نگران کننده است و من اين حرفها را مي‌زنم تا دردها را گفته باشم. اگر ورزش اسباب پيشگيري از خيلي از بزهکاري ها باشد که هست پس نوعي معروف است وبايد امر به معروف کرد. من سراسر مشکل هستم ولي چيزي که به نظرم درست است را مي گويم وانشاالله که گوش شنوايي هم پيدا مي شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر