وحيد هاشميان روز پنجشنبه در شرايطي با پرسپوليس قرارداد امضا كرد كه علي دايي از ابتداي فصل به دنبال مهاجمي ميگشت كه از لحاظ خصوصيات فني با هاشميان تضاد داشت. دايي در فصل نقل و انتقالات به دنبال يك مهاجم سرعتي بود و تلاش او براي جذب مهاجماني مثل خلعتبري و كريم انصاريفرد نتيجهاي نداد.
هر چند دايي در دوران بازيگري يك مهاجم نوك خلاق و البته بدون تكنيك و سرعت فردي بود ولي او در دوران مربيگري علاقهاي به استفاده از مهاجم نوك بلندقامت ندارد و بيشتر دوست دارد از بازيكنان سرعتي استفاده كند. دايي حتي قبل از شروع فصل محسن خليلي را رد كرد و آرفي هم با تفكرات خاص او روي نيمكت نشست. با اين وضعيت هيچ كس تصور نميكرد هاشميان به عنوان يك مهاجم نوك و آن هم در حالي كه سالهاي آخر فوتبال خود را سپري ميكند به پرسپوليس بيايد. او در شرايطي به اين تيم آمد كه چند ماهي است فوتبال بازي نميكند و همين موضوع خيليها را با اين سوال بزرگ مواجه كرده كه چرا دايي فوتباليستي را كه از لحاظ خصوصيات فني مورد علاقهاش نيست به پرسپوليس آورده است.
هاشميان از لحاظ بازي شباهتهاي زيادي به آرفي دارد. هر دوي آنها باهوش و گلزن هستند ولي به عنوان مهاجمان كنار كارآيي چنداني ندارند و بيشتر بايد به عنوان مهاجم نوك بازي كنند. در اين شرايط آرفي گزيده ايدهآلتري است و در آخرين بازي هم دايي را نجات داد و اين يك سوال بزرگ است كه چرا با همه اين تفاسير هاشميان به پرسپوليس آمد؟
به نظر ميرسد دايي در اين وضعيت بحراني به دنبال يك فوتباليست با شخصيت آرام و مثبت ميگشت و همين دليل هاشميان را به عنوان يك بزرگتر به پرسپوليس آورد. شايد او درون زمين بتواند شخصيت جديدي به پرسپوليس ببخشد و حتي شنيده ميشود كه شايد بازوبند كاپيتاني به هاشميان برسد. هاشميان البته از لحاظ خصوصيات رفتاري جزو آن دسته از بازيكناني است كه مورد علاقه دايي هستند، بازيكناني بدون حاشيه و منظم كه فقط به فوتبال فكر ميكنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر