۱۳۸۹ آذر ۲۱, یکشنبه

در حمایت از حمایت کاشانی از دایی - برانداز نباشیم!


این روزها بسیاری از خبرنگاران یا روزنامه نگاران را پیدا می کنی که با یک دغدغه بسیار مهم مواجه هستند. این روزها بسیاری از قلم به دستان را پیدا می کنی که در بازی پرسپولیس در سکوها می گردند و یا هنگامی که پشت گیرنده هایشان نشسته اند به جای این که حواسشان به بازی باشد گوش هایشان را تیز کرده اند و به شعارهای لیدرها گوش فراداده اند. آنها دنبال چه می گردند و دغدغه شان چیست؟
 پرسپولیس چهار باخت متوالی را در کارنامه اش به ثبت رسانده است و چهار باخت تیم پرطرفداری مانند قرمزهای پایتخت سوژه ای نیست که اهالی مطبوعات به راحتی از کنار آن عبور کنند اما اوضاع آرام پرسپولیس و سکوت حبیب کاشانی در قبال این نتایج باعث شده تا این سوژه به آن خوبی که عده ای فکرش را می کردند خبرساز نشود و همین مساله آنها را به شدت ناراحت کرده و باعث شده تا سکوها و حبیب کاشانی را سیبل انتقادات خود قرار دهند. نکته جالبی است. همین یکی، دو سال گذشته بود که همین روزنامه نگاران از شرایط فوتبال ایران که در حال تبدیل شدن به شرایط کشورهای عربی بود و نتیجه گرا شدن فوتبال ایران وامصیبتا سرداده و از کم تحملی مدیران ایرانی گلایه می کردند.
 آنها لیدرها و سکوهایی را که اقتدار پیدا کرده بودند که با شعارهایشان مربی عوض کنند را با شدت هر چه تمام تر نکوهش می کردند. در آن زمان مدیران زیرتیغ انتقادات شدید قرار می گرفتند و به صبر و تحمل بیشتر فراخوانده می شدند اما مشخص نیست که در این مدت کوتاه چه اتفاقی افتاده که مدیرانی مانند حبیب کاشانی به دلیل تحملی که به خرج می دهد و سکوها به دلیل سکوتشان باز هم به مسلخ فرستاده می شوند.
 سال گذشته واعظ آشتیانی بود که در برابر تمامی انتقادات و شعارهای سکوها ایستاد و پای صمد مرفاوی تاوان داد تا در نهایت به استقلال ایده آلش رسید و اگرچه نگذاشتند او و صمد ثمره زحماتشان را ببینند اما همان تیم که نه یارویاوری به اسم داور داشت و نه از امتیازات دیگری سود می برد توانست سهمیه حضور در لیگ قهرمانان آسیا را بدست بیاورد. امسال هم این قرعه خوب به نام صمد افتاد و مدیرعامل مس کرمان بعد از سه باخت پی در پی تیمش از کادر فنی دفاع کرد تا به رکورد 15 هفته بدون باخت دست پیدا کند.
به نظر می رسد این شیوه پسندیده به مدیران بالادستی هم رسیده و ابقای مربیان تیم های ملی بعد از شکست هایشان نوید اتفاقات خوبی را می دهد اما مشخص نشد که عده ای چرا از این اتفاق در پرسپولیس راضی نیستند و به دنبال راهکاری می گردند تا سکوها را علیه علی دایی کرده و اختلافی میان کاشانی و دایی ایجاد کنند.
 ما سالها منتظر بودیم تا شاهد چنین روزهایی باشیم. روزهایی که تعقل و تفکر ابزار کار مدیران و حتی لیدرهای فوتبال قرار بگیرد و احساسات سرنوشت این فوتبال را تعیین نکند اما مثل این که زمان آن رسیده تا آرزوهایمان را عوض کنیم و منتظر روزی باشیم که خبرنگاران و قلم به دست هایمان از احساسات و تاثیرپذیری ها کناره گرفته و با تعقل از مدیرانی چون حبیب کاشانی حمایت کنند.
کاش زمانی که این حس براندازی و تغییر و تحول به سراغمان می آید قدری تامل کرده و این سوال را از خودمان بپرسیم که حاصل این انقلاب ما چه خواهد بود؟ بر فرض که سکوها علیه دایی شعار دادند تا ما دلمان خنک شود و حبیب کاشانی حکم اخراج علی دایی را امضا باران کند تا ما در دلمان به دایی و آرزوهایی که برای این تیم داشت بخندیم.
گام بعدی چیست؟ لیستی از مربیانی که از تیم هایشان اخراج شده اند یا اصلا تیمی به آنها داده نشده را جلویمان می گذاریم و مدتی را با حدس و گمان این که چه کسی نیمکت پرسپولیس را از آن خود خواهد کرد سرگرم خواهیم بود اما بعدش چه خواهد شد؟هیچ. کمتر از یک سال دیگر به سر همین خط برگشته و همین دور تسلسل را تکرار می کنیم. مربیان را از پنجره به بیرون پرتاب می کنیم و یک سال بعد آنها را با عزت و احترام از در به داخل دعوت می کنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر