۱۳۸۹ آذر ۱۵, دوشنبه

جریانی که برای بدنام کردن هواداران آذربایجانی وجود دارد،پنجشنبه این هفته کجا خواهد بود؟

در دو فصل اخیر تقریبا در تمام دیدار های تراکتور بوده ام و برایم عشق به وطن، تراکتور و ورزش، اولین و تنها ترین آرمان است چون با جان و دل عاشق تیم دیارم هستم... از بچگی هم به همراه پدرمان در سکو های باغشمال برای حمایت و تشویق تراکتور فریادها کشیده ایم، فقط به عشق تراکتور، بهترین خاطراتم مربوط به زمانی است که واسیلی مربی تیم بود، ارنست میدن دوروپ آلمانی، احد شیخ لاری، اذرنیا، فرشاد پیوس، علیرضا پژمانو.. خیلی ها آمدند و رفتند اما آنچیزی که ماند ما هواداران و تشویق هایمان بود.


بعد از 8 سال دوری، تراکتور به سطح اول فوتبال برگشت ، برگشتی متفاوت، با تماشاگرانی پرشورتر و قطعا با فرهنگ تر با نسلی نو ، انرژی و...

همه ی مربیانی که پا به تبریز گذاشتند ، یکی پس از دیگری در ستایش هواداران تراکتور سخن میگفتند، استیلی از آرزوی مربیگری در تراکتور می  گفت، دایی از آرزوی بازی کردن در تبریز و مایلی کهن از آغاز پروژه فرهنگ سازی نوین در ورزشگاه ها از شهر تبریز هواداران تراکتور، ،  چرا که به زعم او هواداران تراکتور و نحوه ی تشویق و احترام متقابلش به تیم میهمان را در کمتر تیمی لا اقل در ایران میتوان یافت. درحالی که پرسپولیسی ها از اینکه بعد از دو باخت از سوی هوادارانشان تشویق شده اند شک می کنند،در تبریز هواداران تا به امروز بعد از تمامی باخت ها تیمشان را تشویق نموده اند و در آینده هم خواهند کرد، انتقاد کرده اند اما هرگز میدان را به دست ناجوانمردان نداده اند. کم کم همان افرادی که شاید قبول نداشتند، به این باور  رسیدند که هوادار تراکتور، فرهنگ نوینی را به ورزشگاه های ایران تزریق کرده است،از تشویق تیم میهمان قبل از شروع دیدار گرفته تا تشویق تیم خودی بعد از شکست در مقابل حریفان و تشویق به ادامه ی بازی هجومی بعد از دریافت گل تا دقیقه نود...

این مقدمه کوتاه را گفتم تا بگویم تراکتور با زندگی ما انس گرفته است و اگر بگوییم یکی از نماد های هر آذربایجانیست، بیراهه نگفته ایم و شاید با قاطعیت باید گفت، دوری 8 ساله تراکتور از سطح اول فوتبال کشور خیانتی به من و امثال من بوده است که عاشقانه تراکتور را دوست داشته و داریم،
ما آمدیم و چه آمدنی!!، اما این آمدن را به نظر رسید که برخی ها برنتابیدند... برخی ها نتوانستند این را برخود بقبولانند که حباب پوشالی سرخ آبی های پایتخت زیر چرخ های تراکتور له شد، برخی ها نتوانستند برخود بقبولانند که اکثریت به اتفاق این هواداران از قشر تحصیل کرده ی این دیار هستند، بلی،قدرتشان را به سخره گرفتند، رکورد حضور هوادار در تاریخ ایران را در یک دیدار معمولی شکستند، آنها را محدود به تبریز کردند، هوادارن ترک تهرانی وترک های کرج و... به عمد شدند هواداران تبریزی، در استادیوم آزادی با حضوری 50 هزار نفری قدرتشان را به رخ فوتبال ایران کشیدند و کبوتری را به عنوان سنبل آزادی رها کردند،اما آنان با حیوان زبان بسته کردند آنچه را که در مرامشان بود.

بگذریم...

در لیگ نهم همه و همه متحیر این هواداران بودند، متحیر فرهنگشان بودند که هرچه از فرهنگ این هواداران بگوییم ، کم گفتیم، بارها مورد اهانت هواداران تیم های دیگر قرار گرفتند،اصفهان، کرمان، بوشهر و.. اما تنهاجوابشان این بود" تبریز منتظریم " و صد البته در تبریز تنها به تشویق 90 دقیقه تیم خود بسنده کردند و با تیم حریف به هیچ عنوان کاری نداشتند. آری، فرهنگ هوادار تراکتور اینچنین است و خواهد بود.اما نقشه ای در راه بود تا چهره ی این هواداران را خدشه دار نمایند.

لیگ دهم با حضور 20 هزار نفری هواداران تراکتور در تهران آغاز شد، این هواداران اینبار با رنگ سفید، به رنگ صلح و دوستی به ورزشگاه آمدند،از 20 دقیقه مانده به آغاز بازی تا اخرین دقایق دیدار یک صدا و منسجم به تشویق تیم خود پرداختند،اما غافل از اینکه..
بعد از توهین های نژادی که از اواسط دیدار از سوی هواداران پرسپولیس شروع شد معلوم بود که خوابهایی برایمان دیده اند و نقشه هایی کشیده اند،

در دقایق 86 دیدار ناگهان در سمت هواداران  تراکتور،  به صورت همزمان،در میان دیده گان بهت زده هواداران تراکتور از 7 نقطه مختلف صندلی ها به آتش کشیده شد، اکثریت هواداران تراکتور مات و مبهوت با یکدیگر می گفتند " اولار کیمدیلر؟ نیه به بئله ائلیللر؟ " ( آنها کیستند؟ چرا اینچنین می کنند؟ )همه مانده بودند که اینها کیستند و با چه هدفی سعی در تخریت چهره ی پاک هواداران تراکتوری را دارند،هوادارانی که تا آن دقایق تنها با شعار معروف آذربایجان وار اولسون، ایستمین کور اولسون جواب تمامی توهین ها را داده بودند.نکته ی جالب تر بلافاصله در ظهر فردای آنروز حکم دو جلسه ای محرومیت را برای هوادارانی که توهین شنیدند و توهین نکردند، بریدند.

این حرکت را به هیچ عنوان نمیتوان به هوادار تراکتور اطلاق کرد، چرا که در طول لیگ نهم بارها و بارها نشان داده اند که در چنین مرام و مسلکی نیستند و اگر قرار به مسبوق باشد، خواهیم دید که این هواداران هرگز دست به چنین اعمالی نزده و نخواهند زد.

با این وجود سوالی که می توان مطرح کرد این است:  آیا می توان گفت جریانی که برای بدنام کردن هوادار تراکتور در حال فعالیت است در دیدار روز پنجشنبه هم حضور خواهد داشت؟نقشه ی احتمالی آنان چیست و از کدام نقطه ضعف هواداران استفاده خواهد کرد؟ در این صورت وظیفه ما هواداران چه خواهد بود؟ پاسخ به این سوالات است که می تواند نقشه های احتمالی بدخواهان را نابود سازد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر