بابك اميري رحيمي
2010/12/5 18:12:00
1-شنبه طوفانی کمالوند تداعی کننده همان بازی با شاهین در فصل قبل بود، همان کلمات، همان نگاه ها، همان خط و نشان کشیدن ها، همان . . . بدون حتی یک تغییر ساده، تنها کلمات پس و پیش شده بود، اگر آن روز بهانه روزی 40 قرص خوردن بود امروز ریزش مو دلیلی شد برای حمله به منتقدین، شنبه روزی شکست صنعت نفت نبود، شنبه روز کشتن منتقدین بود، باید اعتراف کرد او در این تاکتیک بسیار موفق است تیتر؛ کمالوند : هر کس انتقاد کند . . . . . . است!
2-شاید خیلی ها انتظار این حملات را از کمالوند داشتند، همان آنهای که رفتن خطیبی را به صلاح تراکتور نمی دانستند، همان ها که به بازی گرفتن علیزاده را جایز نمی دانستند، همان ها که زبان به انتقاد از تاکتیک اوت دستی او گشوده بودند، همان ها که انتظار شکست دادن پرسپولیس، استقلال، سپاهان، ذوب آهن را در تصور خود جای داده بودند، همان های که عدم به بازی نگرفتن بومی ها ناراحت شان کرده بود، همه آنهای که عاشقانه این تیم را دوست دارند شاید خیلی وقت ها پیش انتظار چنین حمله ای را از کمالوند داشتند. شاید همه شنبه نا متعارفی را پشت سر گذاشتیم. تیتر : اینجا دیوار انتقاد کوتاه است!
5-شاید منتقدین اشتباه می کنند که سیستم 1-3-2-4 کمالوند در تراکتور سیستمی ساکن است، شاید خیلی های که حتی به قول او بر روی نیمکت تیم نونهالان تیم مدرسه ای هم ننشسته باشند هم فرق یک مهاجم تخصصی و یک اوت انداز را ندانند، اما بهتر از هر کسی هواداران تراکتور می دانند در بازیهای خارج از خانه تراکتور چنگی به دل نمی زند، گرچه کمالوند، مورینیوی سکوهای باشد که بیش از چند نفر آن را اشغال نکرده است. تیتر : هیچ کس به اندازه کمالوند فوتبال نمی فهمد.
3-فصل گذشته هواداران تراکتور موجب تثبیت جایگاه این تیم در لیگ بتر بودند نه تاکتیک تراکتور در مقابل حریفان، گرچه تحمیل کرار به کمالوند در فصل گذشته کار سختی بود که در نهایت توسط هواداران انجام گرفت، اما او در کنفرانس مطبوعاتی با من ، من گفتن کاری را که متعلق به همه بود به پای خود نوشت، گرچه بازیهای نچندان دلسچب او در سه بازی ابتدای فصل که در تبریز بدون تماشاگر برگزار شد خط بطلانی کشید بر من، من گفتن های سرمربی. تیتر : چه کسی تراکتور را تراکتور کرد؟
4-همیشه تاکتیک فرار به جلو کمالوند در بیشتر مواقع پاسخ داده است، او همیشه چون شکارچی تیز چنگ دنبال فرصتی است تا منتقدین را به در حجله سر ببرد، چرا که او استاد این کارها است، او با روش و کار این تاکتیک به خوبی آشنا است، او زمانی که تیم اش بازی نچندان جالبی را به اجرا می گذارد به یکباره تلفن همراه خود را خاموش می کند و زمانی که تیم اش با بردی پر گل روبرو می شود به یکباره جان می گیرد و در کنفرانس خبری غوغا می کند، شاید این تاکتیک دیگر در لیگ برتر پاسخ ندهد چرا که روزهای غوغاسالاری خیلی وقت است در فوتبال این مملکت پایان پذیرفته است. تیتر : بازی هر سال ادامه دارد!
6-" تراکتور را من به لیگ برتر آوردم "، " این تیم را تنها با 300 هوادار تحویل گرفتم "،" من برم شیرازه این تیم از هم می پاشد "،" من آندو، نصرتی را به این تیم جذب کردم " و من و من و من های دیگر نشان از کمالوندی دارد که به ما اعتقادی ندارد، شاید شالوده 90% کمالوند در کنفرانس خبری دیروز همان منی است که او را از روح ما بودن جدا کرده است، او هیچگاه از گذشته درس نمی گیرد. تیتر : چه کسی خود را پپ گورادیولا فرض کرده است!
7-برای کمالوند پیروزی ها سه بر یک طمع دیگری دارد، چه آن زمان که در برابر صبا در تبریز سه بر یک برد چه دیروز که صنعت نفت را در تبریز شکست داد، این همان شاهکاری است که به یکباره سرمربی را به وجود می آورد تا از آب گل آلود ماهی بگیرد، توسل به جملات آنچنانی و بالا رفتن از دیوار کوتاه سیاست شاید او را در مقابل افکار عمومی جامعه با مشکل مواجه کند، گرچه دشمن تراشی در این مقطع قطعا به صلاح تراکتور نخواهد بود. تیتر : پیدا کنید پرتغال فروش را؟
8-تناقضات آشکار در سخنان کمالوند زمانی نمود پیدا می کند که او در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی با پیکان متذکر شده بود که به بازیکنانش گوش زد کرده است که نشریات داخل استان را مطالعه کنند، اما او با چرخش نود درجه ای در کنفرانس مطبوعاتی دیروز این نشریات را محکوم کرد، سوالی که مطرح است این است که از آن روز به این روز چه تغییری در کمالوند بوجود آمده است که او را به این تناقض آشکار سوق داده است. تیتر: آخر کدام را قبول کنیم؛ قسم روباه را باور كنيم یا دم خروس را؟
9-در کنفرانس مطبوعاتی دیروز کمالوند جمله تاریخی را بر زبان جاری ساخت: او در واکنش به سخنان سرمربی صنعت نفت آبادان قبول شکست را یکی از اصول مربیگری دانست، ولی آیا خود کمالوند به این اصل پایبند است. تیتر : آیا کمالوند به اصول مربیگری پایبند است؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر