خلیل غلامی - اصولا چه کسانی میتوانند و باید تراختور را نقد کنند؟ و آیا مجازیم به چنین کاری دست بزنیم؟ در این صورت، چه کسانی مخالفت خواهند کرد؟
(در نوشتههای ما غالبا تراختور نمادی از تلاشهای فرهنگی و ورزشی را در خود دارد و از این رو، تیمهای ماشین سازی و شهرداری و گسترش فولاد و دیگر بخشهای ورزشی را با «تراختور» میآوریم.)
اساسا هیچ چیز بینیاز از نقد نیست. نام تراختور اگر چه تقدس یافته باشد، ولی دست اندرکاراناش دیگر مقدس نیستند. حتا تماشاگراناش نیز لازمهی نقد هستند. بی این نقادی، کار ما به جاهای باریکی خواهد کشید که دیگر کاری از پیش نخواهد رفت. میدانیم که نقد باید پیش برنده باشد و نه پس رونده. و کسانی باید به این امر بپردازند که در جریان امور جزئی و کلی بازیها هستند، و توانایی شناسایی دلایل ضعف و توان بازی تراختور را دارند. ولی باید گفت، این کار به سختی اتفاق میافتد. رسانههای ما یکی از بازوان پرتوان تراختور است. از سایتهای هواداری و نشریات گرفته تا عکاسی میتوان به این امر به خوبی پرداخت. همهی موارد شامل حاشیههای بازی، مربیان، و دست اندر کاران را میتوان به چالش کشید تا سره از ناسره نشان داده شود.
قطعا کسانی مخالف این نقدها خواهند بود که واهمهی زیادی از این کار دارند. اشتباه امری نیست که از آن ترس داشت مگر این که کاری نادرست به عمد انجام گیرد. کار نقد نشان دادن راه کارهای نادرست است. چه کسی میتواند در برابر این نقادیها بایستد؟ آیا کار رسانه غیر از این است؟ آن که به بهانهی نقد برای کار رسانهای مشکل میآفریند خود را به زودی لو خواهد داد. شاید رسانههای منتقد هم اشتباه کنند ولی پاسخ قانع کننده قضیه را روشن خواهد کرد. و کسانی که از نقادی واهمه دارند، نمیتوان مدیر موفق نامید. این مدیر قطعا جایگاه خوبی بین مردم نخواهد داشت. مردم به رسانههایی اعتماد میکنند که درست گویی پیشه کنند و اگر دچار مصلحت گراییها بشود جایگاه خودش را هم از دست خواهد داد.
لازم به تذکر نیست که انتقاد «گیر دادن» نیست. نقد اصولی دارد که بدون توجه بدان چیزی از پیش نخواهد رفت. منتقد با چشمانی باز و ذهنی مستقل موضوع خویش را میپاید و بدون این که در جایگاه قاضی بنشیند و حکم قطعی صادر کند، به اسناد لازم تکیه کرده و روایت خود را میآورد: فقط یک روایت ساده و بدون حاشیه پردازی. و یک مورد دیگر این که، سخن گفتن از حق و حقیقت کاری بیدردسر نیست. در این زمانه، این واژه دیگر آلودهی قدرتمندان و ثروتمندان شده است. این که «من حق را میگویم و حق را دیدهام» دیگر خریداری ندارد و بیشک این گونه سخنان کار خبرنگاری محسوب نمیشود. از این رو، تکیه بر این واژه نشان دهندهی چیزی نیست جز وراجیهای تبلیغاتی. سخن در جایگاه خودش معتبر است و باید به نحو شایسته ادا شود تا موضوع اصلی به روشنی بیان گردد. اگر این جایگاه درست را نداشته باشیم سخن ما نافذ نخواهد بود. از هر تریبونی نمیتوان سخن گفت. در صورت رعایت چنین مواردی کسی را یارای مقاومت در برابر شما را نخواهد داشت. کسی که بیادبی میکند و جایگاه شایستهی خود را نمیداند خود به خود محکوم به شکست است.
در بازیهای تراختور جای این گونه نقدها خالیست. و کسانی که به این امر پرداختهاند، تقریبا تنها ماندهاند. باید کار نقد را رونق بخشید تا هم رسانهها جایگاه خوب را بیابند و هم مردم در جریان امور باشند. یک موقعی هست که تماشاگران «عیبی یوخ» فریاد میزنند و درست هم هست و در جایی نقدهای سرسختی هم دارند. شناسایی زمان و مکان آن برای نفوذ و تأثیر سخن مهم است. هیچ سرمربی فکر نمیکند که تشویق تماشاگران رضایت کامل را به دنبال دارد. اگر او فریب آنها را بخورد، حساب اشتباهی پیش مردم باز کرده است. و هم آنان سرسختترین ایرادها را نثار تیم محبوب خود خواهند کرد.
(در نوشتههای ما غالبا تراختور نمادی از تلاشهای فرهنگی و ورزشی را در خود دارد و از این رو، تیمهای ماشین سازی و شهرداری و گسترش فولاد و دیگر بخشهای ورزشی را با «تراختور» میآوریم.)
اساسا هیچ چیز بینیاز از نقد نیست. نام تراختور اگر چه تقدس یافته باشد، ولی دست اندرکاراناش دیگر مقدس نیستند. حتا تماشاگراناش نیز لازمهی نقد هستند. بی این نقادی، کار ما به جاهای باریکی خواهد کشید که دیگر کاری از پیش نخواهد رفت. میدانیم که نقد باید پیش برنده باشد و نه پس رونده. و کسانی باید به این امر بپردازند که در جریان امور جزئی و کلی بازیها هستند، و توانایی شناسایی دلایل ضعف و توان بازی تراختور را دارند. ولی باید گفت، این کار به سختی اتفاق میافتد. رسانههای ما یکی از بازوان پرتوان تراختور است. از سایتهای هواداری و نشریات گرفته تا عکاسی میتوان به این امر به خوبی پرداخت. همهی موارد شامل حاشیههای بازی، مربیان، و دست اندر کاران را میتوان به چالش کشید تا سره از ناسره نشان داده شود.
قطعا کسانی مخالف این نقدها خواهند بود که واهمهی زیادی از این کار دارند. اشتباه امری نیست که از آن ترس داشت مگر این که کاری نادرست به عمد انجام گیرد. کار نقد نشان دادن راه کارهای نادرست است. چه کسی میتواند در برابر این نقادیها بایستد؟ آیا کار رسانه غیر از این است؟ آن که به بهانهی نقد برای کار رسانهای مشکل میآفریند خود را به زودی لو خواهد داد. شاید رسانههای منتقد هم اشتباه کنند ولی پاسخ قانع کننده قضیه را روشن خواهد کرد. و کسانی که از نقادی واهمه دارند، نمیتوان مدیر موفق نامید. این مدیر قطعا جایگاه خوبی بین مردم نخواهد داشت. مردم به رسانههایی اعتماد میکنند که درست گویی پیشه کنند و اگر دچار مصلحت گراییها بشود جایگاه خودش را هم از دست خواهد داد.
لازم به تذکر نیست که انتقاد «گیر دادن» نیست. نقد اصولی دارد که بدون توجه بدان چیزی از پیش نخواهد رفت. منتقد با چشمانی باز و ذهنی مستقل موضوع خویش را میپاید و بدون این که در جایگاه قاضی بنشیند و حکم قطعی صادر کند، به اسناد لازم تکیه کرده و روایت خود را میآورد: فقط یک روایت ساده و بدون حاشیه پردازی. و یک مورد دیگر این که، سخن گفتن از حق و حقیقت کاری بیدردسر نیست. در این زمانه، این واژه دیگر آلودهی قدرتمندان و ثروتمندان شده است. این که «من حق را میگویم و حق را دیدهام» دیگر خریداری ندارد و بیشک این گونه سخنان کار خبرنگاری محسوب نمیشود. از این رو، تکیه بر این واژه نشان دهندهی چیزی نیست جز وراجیهای تبلیغاتی. سخن در جایگاه خودش معتبر است و باید به نحو شایسته ادا شود تا موضوع اصلی به روشنی بیان گردد. اگر این جایگاه درست را نداشته باشیم سخن ما نافذ نخواهد بود. از هر تریبونی نمیتوان سخن گفت. در صورت رعایت چنین مواردی کسی را یارای مقاومت در برابر شما را نخواهد داشت. کسی که بیادبی میکند و جایگاه شایستهی خود را نمیداند خود به خود محکوم به شکست است.
در بازیهای تراختور جای این گونه نقدها خالیست. و کسانی که به این امر پرداختهاند، تقریبا تنها ماندهاند. باید کار نقد را رونق بخشید تا هم رسانهها جایگاه خوب را بیابند و هم مردم در جریان امور باشند. یک موقعی هست که تماشاگران «عیبی یوخ» فریاد میزنند و درست هم هست و در جایی نقدهای سرسختی هم دارند. شناسایی زمان و مکان آن برای نفوذ و تأثیر سخن مهم است. هیچ سرمربی فکر نمیکند که تشویق تماشاگران رضایت کامل را به دنبال دارد. اگر او فریب آنها را بخورد، حساب اشتباهی پیش مردم باز کرده است. و هم آنان سرسختترین ایرادها را نثار تیم محبوب خود خواهند کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر