۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

درباره آخرین شکست فوتبال ایران - روزاشتباهات تاکتیکی و فردی

تیم فوتبال ایران در شرایطی که می توانست بازی روانتری را در برابر کره جنوبی ارائه دهد، مانند یک تیم از پیش باخته قدم به میدان گذاشت به نوعی که مشاهده ترکیب اولیه قطبی برای بینندگان غیر فنی فوتبال نیز غیرطبیعی بود.
ضعف ها و عوامل باخت ایران در این دیدار را در بخش های زیر می توان تشریح کرد:
<script type="text/javascript" src="http://ad.doubleclick.net/adj/gna.fa/level2;tile=2;sz=160x600;ord=887110?area=2l&pos=2&ord=887110"></script>
ترکیب اولیه فوق العاده دفاعی
ترکیب خط دفاعی ایران در این دیدار از قبل قابل پیش بینی بود؛ حضور سیدمهدی رحمتی در درون دروازه، هادی عقیلی و سیدجلال حسینی در قلب دفاع و قرار گرفتن محمد نصرتی و احسان حاج صفی در جناحین راست و چپ خط دفاعی تقریباً قابل پیش بینی بود اما حضور سه هافبک دفاعی به صورت همزمان در خط میانی نشان از ترس و خودباختگی قطبی داشت.
بهتر بود سرمربی تیم ملی به جای یکی از این نفرات مثلا پژمان نوری یا حتی نکونام، از بازیکنی چون ایمان مبعلی استفاده می کرد تا علاوه بر درگیری در میانه های زمین در طراحی حملات هم از قدرت و خلاقیت بیشتری بهره می برد.
در جناحین خط میانی استفاده از غلامرضا رضایی در جناح راست محتمل بود اما در جناح راست، مسعود شجاعی برای قرار گرفتن در ترکیب ثابت گزینه بهتری بود و سرعت خلعتبری در مقابل کره ای های سرعتی و آم هم بازیکنی چون چادوری، اصلا کارگشا نبود بلکه بالعکس کوتاهی قامت او در توپهای بلند کارایی این بازیکن را به شدت کاهش داده بود.
کریم انصاری فر به عقیده بیشتر کارشناسان بهترین گزینه برای قرار گرفتن در نوک پیکان خط حمله بود.
بنابراین بزرگترین ضعف تیم ملی را می توان در قرار دادن سه هافبک دفاعی به طور همزمان در ترکیب ثابت دانست که خود به خود موجب شده بود، ایران در کارهای هجومی با ضعف و کمبود نفرات مواجه باشند.
از طرفی دیگر، این ترکیب که شامل تعداد بازیکنان دفاعی زیادی بود به صورت ناخواسته تراکم بازیکنان در خط دفاعی ایران را زیاد می کرد تا کره ای ها به راحتی در فضای میانی زمین توپ را به گردش در بیاورند.
سیستم تعریف نشده
سیستم تیم ملی در ظاهر 3-3-4 بود که نوری، تیموریان و نکونام سه هافبک و رضایی، انصاری فر و خلعتبری سه بازیکن مهاجم بودند اما نگاهی به نفرات قرار گرفته در این ترکیب و نحوه آرایش آنها در زمین بیشتر سیستم 1-5-4 را نشان می داد که هیچ گاه در فوتبال مدرن دنیا و در سیستم چهار دفاعه استفاده از 5 هافبک که سه نفر از آنها هم هافبک دفاعی باشند، مشاهده نمی شود.
به این ترتیب می توان با جرات گفت که تیم ملی از سیستمی تعریف نشده که حاکی از ترس زیاد بود، در برابر کره ای ها استفاده کرده بود.
چه بسا اگر سرمربی تیم ملی بدون توجه به حریف و با اتکا به قوای درونی خود، ترکیب تیم را تعین و از سیستمی مرسوم و تعریف شده استفاده می کرد، نتیجه ای غیر از این رقم می خورد.
تاکتیک نداشتیم
تیم ملی در این دیدار تاکتیک تیمی مشخصی نداشت و این مساله در شرایطی که ترکیب ایده آل و سیستم مشخص و تعریف شده ای نداشت، موجب شد که کره ای ها روی دروازه ما خیمه بزنند و در نیمه اول حاکم مطلق دیدار باشند.
در مقابل ایران در این تاکتیکی غیر از دفاع نداشت، شاید قطبی بر این باور بود که کره را نیز مانند سایر تیم ها می تواند در نیمه دوم زمین گیر کنند و با استفاده از قوای جسمانی در برابر حریفی خسته و ناتوان نتیجه را به نفع خود عوض کنند.
این شاید در برابر تیم های درجه دو و بعضا سه آسیا که در گروه مقدماتی با آنها رقابت کردیم، کارگشا بود، اما در برابر تیم با تجربه ای چون کره جنوبی که حقیقتاً فراتر از آسیا بازی می کند، پاسخگو نبود.
تعویض های اشتباه
پس از اشتباه قطبی در اتخاذ ترکیب مناسب برای این دیدار، دو تعویض اشتباه او، بهآ جای اینکه شرایط را به نفع ایران تغییر دهد، شرایط را برای ایران بدتر از قبل کرد.
تعویض خسرو حیدری با محمد نصرتی را می توان تنها تعویض مثبت و به موقع قطبی در این دیدار جهت افزایش قوای هجومی و تحرک بخشیدن به خط حمله تیم، تلقی کرد.
آوردن شجاعی در 20 دقیقه پایانی بازی در وقت عادی در حالی که حاشیه های زیادی را در این مدت به خاطر تعویض در دیدار برابر عراق ایجاد کرده بود و از ابتدای این بازی نیز به وی میدان داده نشده بود، بزرگترین اشتباه قطبی بود.چرا که شجاعی از آمادگی روحی خوبی برخوردار نبود و قرار گرفتن در ترکیب آن هم به صورت یار تعویضی در دقایق پایانی، اوضاع بر مهاجم پر ادعای اوساسونا سخت تر و شرایط روحی رو را خراب تر از آنچه بود می کرد و مشخص بود که این بازیکن در این شرایط، کارایی لازم را نخواهد داشت.
تعویض غلامی با نوری هم خیلی دیر انجام شد و قطبی زمانی یکی از هافبک های دفاعی اش را کم کرد که دیگر کار از کار گذشته بود و عدم حضور یک هافبک طراح در زمین که فاصله زیاد خط هافبک و حمله تیم ایران را کم کند و برای مهاجم یا مهاجمان موقعیت سازی کند، کاملاً محسوس بود.
غلامی در دقایقی که در زمین حضور داشت، شاید حتی یک بار هم توپ را لمس نکرد تا تعویض آخر قطبی باری به هر جهت انجام شده باشد.
اشتباه عجیب داور باتجربه
روشن ایرماتوف در چند صحنه داوری اشتباهاتی داشت که نظر دادن درباره آنها از صلاحیت نگارنده خارج است، اما نکته ای که از دید کارشناسان داوری و تلویزیونی خارج ماند؛ در شرایطی که در نیمه اول وقت های اضافه، داور یک دقیقه وقت تلف شده اعلام کرده بود، گل کره در 14 ثانیه پس از اتمام این یک دقیقه به ثمر رسید و داور باید پیش از اینکه این صحنه حادث شود،سوت پایان بازی را می زد.    
درام همیشگی؛ فوتبال ایرانی
در این دیدار چهره واقعی فوتبال ایران مشخص شد و فوتبال همیشگی ما به نمایش گذاشته شد، به این ترتیب که با ترس از حریف اینقدر دفاع می کنیم و فوتبال خودمان را ارائه نمی کنیم تا گل شکست آفرین را دریافت کنیم، سپس به خودمان می آئیم و به آب و آتش می زنیم و هر کس می خواهد قهرمان داستان شود و برای خودش بازی می کند.
در نهایت نتیجه نمی گیریم و همه کاسه و کوزه ها سر هم می شکنند و رئیس فدراسیون هم مانند این چند سال جلوی دوربین ها ظاهر می شود و با لبخندی که فشار بیننده را بیشتر از باخت بالا می برد، اعلام می کند که فدراسیون همه تلاش خود را کرد و همه امکانات را برای تیم فراهم کرد اما خوب بالاخره فوتباله دیگه ....
چند نکته از صعود کننده ها
*در سه بازی دیگر مرحله یک چهارم تیم هایی که به عنوان سرگروه صعود کرده بودند برنده شدند، به غیر از ایران!
*اگر ایران برنده دیدار می شد از هر منطقه آسیا یک تیم در جمع چهار تیم حضور پیدا می کرد؛ ازبکستان از آسیا میانه، ژاپن از شرق، استرالیا از اقیانوسیه و ایران از غرب! اما شکست ایران این فرمول را بهم ریخت تا سهم شرق دو تیم شود و قدرت و پیشرفت این منطقه از آسیا مشخص تر شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر