۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

فشار روانی تماشاگران / محکوم کردن راه چاره نیست

-خلیل غلامی: اخیرا دو مورد ایست قلبی در استادیوم ورزشی داشتیم. فشار روانی که بر هر تماشاگر به هنگام تماشای فوتبال وارد می‎شود خیلی زیاد است. حس کردن این وضعیت چندان دشوار نیست. اگر یک بازی را بین تماشاگران بنشینی هر اندازه هم که خون سرد باشی، جوگیر خواهی شد.


من پیش از این، فقط یک بار تجربه‎ی تماشای فوتبال را داشتم. سه چهار سال پیش، با دوستان به تختی رفتیم و بازی برق شیراز و تراختور را تماشا کردیم. من چندان اطلاعی از بازی فوتبال نداشتم. ولی نخستین بار که وارد میدان شدم، زمانی بود که تراختور اولین بازی لیگ برترش را در استادیوم انجام می‎داد. من که بنا داشتم از بازی فوتبال عکس بگیرم ابدا نتوانستم از تماشاگران برگردم:چنین صدایی را هرگز نشنیده بودم.پس از آن نیز همواره مشتاق عکاسی از تماشاگران بودم.

پسر بزرگ‎ام می‎گوید، در بازی تراختور و شهرداری زمانی که تنها گل تراختور به ثمر نشست، از فرط خوش حالی می‎خواستم یک شوت محکم به نفر جلویی بزنم، که بالاخره فشار درونی را متحمل شدم و کاری نکردم. ولی ای کاش چیزی در آن جلو بود که آن را شوت می‎کردم تا بلکه از انرژی کلافه کننده رها شوم.

یکی از برادرزاده‎گانم می‎گوید، یک روز وقتی گل تراختور زده شد یک دفعه به جلو پرتاب شدم و برگشتم که ببینم چه شد نفهمیدم جریان چه بود. و دوستانم بعدا گفتند که کسی پشت سر تو با لگد تو رو پرت کرد. پس از این کار شرمندگی آدم را فرا می‎گیرد.

برادرزاده‎ی دیگرم برای من نقل می‎کرد که یک بار که داور پنالتی اشتباهیگرفت، چیزی دم دست‎ام بود که می‎خواستم پرتاب کنم و...، که من وسط حرف‎اش رفتم و گفتم، و این پرتاب‎ها عوض داور تو کله‎ی عکاسان می‎خورد. و ادامه داد، حالا که خودت گفتی چرا من دروغ بگویم، همان دم دستم را پرتاب کردم و به یک عکاس خورد.

اشتباه داور در اخراج کرار با همین وضعیت قابل بررسی‎ست. کنده شدن اولین صندلی تماشاگران سبب روی آوردن همه به این کار است. این تخلیه‎ی روانی با آن همه فشار که روی تماشاگران است، با یک جرقه‎ای مثل اخراج کرار به حادثه‎ای بزرگ تبدیل می‎شود. این فشار را کارشناسان روان شناسی و جامعه شناسی می‎توانند با تدابیری از سر تماشاگران به در کنند.

این کار با هیچ ترفندی غیر از شناسایی روان‎های پر انرژی و تحلیل و بررسی آن‎ها کاهش نمی‎یابد. جوانانی هستند با انرژی فراوان. جایی بهتر از استادیوم؟ کسانی که به ورزش‎هایی با خطرات زیاد رو می‎آورند، در ذات آن‎ها نهفته است. این ورزش انرژی آنان را سرشکن می‎کند. مطرح شدن‎شان هم یک سر قضیه است. این انرژی‎ها باید شناسایی شده و سپس هدایت شوند. این هدایت به معنی ممانعت نیست. این انرژی در هر حال باید صرف شود. نیروی انتظامی قادر به چنین کاری نیست و مشاهده شده است که بدترش هم می‎کند. کنده شدن صندلی‎ها را نمی‎توان با محکوم کردن انتقام گرفت.

این مشکل صندل نیشنان نیست. عکاسان ما به هنگام گل زدن تیم‎شان، به عوض عکاسی از صحنه‎های شادی مردم و بازی کنان، به سر و کول هم می‎پرند و یکی هم از فرط شادی دعای شکر می‎خواند. جوی که فضای استادیوم را پر می‎کند به راحتی قابل انتقال به همه است. مثل سرعت نور به همه جا می‎رسد. نباید در اندیشه‎ی ممنوعیت، یکی پس از دیگری بخش نامه صادر کرد. باید هدایت شوند. همیشه برای حل کردن مشکلات دست به ممنوعیت زده‎ایم و مردم را پیش از پیش وسوسه‎ی این کار کرده‎ایم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر